یک افسانه ی نه چندان قدیمی در شهر ما و روستاهای اطراف ان در مورد بناهاو اثار قدیمی هست که مبنی بر این است که مثلا در گذشته یک درویش هندی که یک نسخه ی قدیمی داشت گنجی را که در فلان بنا بود را از انجا خارج کرد ویا فلان کتاب را از شخصی به قیمت گران خریداری کرد.اما به نظر می اید این افسانه ریشه ی تاریخی دارد .که از این قرار است که:از اوایل دوره قاجار اروپاییها و مخصوصا انگلیسیها تلاش گسترده ای را جهت خارج کردن اثار باستانی از ایران شروع کردند . برای نمونه در سال 1226 ه.ق سر گور اوزلی سفیر انگلستان در ایران شد.وی همراه برادرش ویلیام از طرف جرج سوم اجازه داشتند در سال 600 پوند طلا صرف خرید کتب خطی و اثار باستانی درایران کنند.در همین راستا دران تاریخ 769 جلد کتاب خطی عربی و فارسی توسط انها از ایران خارج شد.وچون هند مستعمره انگلیسیها بود ماموران انها در کسوت درویشان هندی برای فریب افکار ایرانیان ساده دل وارد شهرها و روستا ها می شدند واثار فرهنکی را به یغما می بردند.وقتی که بارون دوبود نایب سفارت روسیه در تهران در سال 1257 ه.ق هنری لایارد جاسوس انگلیس در میان بختیاریها را نشناسد واز او در مورد جاسوسان انگلیسی سوال کند پس مردم عادی به هیچ وجه یک هندی ویک انگلیسی را نمی توانستند تشخیص دهند.واینگونه گناه این تجاوز فرهنگی گردن هندیها افتاد.